گل خوشبوی من، یاسگل خوشبوی من، یاس، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره
پیوند آسمونی ماپیوند آسمونی ما، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره
نفس هامون زیر یک سقفنفس هامون زیر یک سقف، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

گل بهشتی

یا امام جعفر صادق

1391/6/22 10:30
نویسنده : مهر ماردانه
284 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان گلم 

شهادت رییس مذهب شیعه امام جعفر صادق(ع) رو به امام زمان (عج ) و شما تسلیت میگم.


چند روزه که دل و دماغ آپ کردن ندارم یعنی حرف خاصی هم نداشتم که بیام.

به جز این خبر خوب که یکشنبه رسما طرحم تموم شد و دیگه سر کار نرفتم. البته امروز چون کمبود نیرو داشتن من اومدم کمک.

ولی دیگه آزاد شدم......به به از خود راضی

دوشنبه با سحر جون رفتم وسایل شنا خریدم چون می خوام برم کلاس شنا. آخ جوووونخنده

هم چنین به مناسبت تموم شدن طرحم برای خودم جایزه گرفتم و همراه با همسر جان رفتم و یه سرویس زیبا و جدید گرفتم.البته با طلاهای قبلیم عوض کردم و کمی هم گذاشتم روش.

جمعه ناهار دعوتیم مهران خونه مادرشوهر سحر جون.

برنامه ی سفرمون هم تقریبا چیده شده البته دیشب حرف از حذف کردن قم بود چون توی مهره و خواهر شوهرم اینه درگیر کار و مدرسه ن و نمی خوایم براشون مزاحمت ایجاد کنیم. ولی من اصرار داشتم که شده یه توک پا بریم زیارت و بعد بریم تهران و کرج. فعلا قراره همسرجان بیشتر روش فکر کنن و تصمیم بگیرن.

یا حضرت معصومه شما رو به این روز عزیز ما رو بطلبید و بی نصیبمون نذارید.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

باران در انتظار....
22 شهریور 91 12:44
من نمی دونم چرا این پیامی که متاسفانه حالا کامنت شده ریشه کن نمی شه؟؟؟؟ادم را از همه چیز دین این مردم بیزار می کنند. روزی که اقا ظهور میکنند یه سری از کسایی که به دست اقا کشته می شند خدا را شکررررررررررررررررررررررررررر کسایی هستند که در لباس دین و با اسم دین حرفهایی زدند که باعث دور شدن مردم شدند. واقعا خدا زودتر برسونننننننننننننننننننننند
باران در انتظار....
22 شهریور 91 12:45
سلام...
گفتم یه همشهری بگه خیلی بهتره...
ممنون.ولی تولد مامانم را نفهمیدم چرا گفتید؟
چون حالا نیست...
انشاالله همه مامانها سلامت باشند.
انشاالله ببینیم خدا چی می خواد.
افتخاره منه


خودت توی پیامام نوشته بودی امروز تولد یه موجود دوست داشتنیه!
تولدت مبارک مامان ناز تپلم!!!!
باران در انتظار....
22 شهریور 91 12:45
ان شالله امام صادق راه گشا و علم واقعی را بهمون بدهند.ماهم دامهایی بشیم که داشتن این علم را لایق باشیم...
باران در انتظار....
22 شهریور 91 12:47
مبارک باشه.ولی امیدوارم که هر ه زودتر بری سرکار.که ریشه همه ناراحتی ها بیکاری هست.نگو نه می رم کلاس و از این حرفها که هیچی جای این حس را پر نمیکنه.



شاید حق با شما باشه ولی من آرامش برام خیلی مهم تر از سر کار رفتنه اونم این کار و توی بیمارستان و خصوصا توی اتاق عمل!!!
اونم با این پزشکای بعضا بی دین و ایمون
باران در انتظار....
22 شهریور 91 12:48
نهههههههههههههههههههههه.خب نرید خونه خواهر شوهر.برید خونه خانم معصومه.وای نگووووووووو.خدایا به دلشون بنداز.من دعاااااااااااااااااااااااااااا.



اتفاقا دفعه ی قبل هم اینطور شد و ما قصد داشتیم بریم خونه خواهر شوهرم ولی حضرت معصومه قربونشون برم به طرز هنرمندانه ای ما رو دعوت کردن و اصلا خواهر شوهرم رو ندیدیم و ایشون هم متوجه رفتن ما به قم نشد
حتی ناهار روز اول رو توی مهمانسرای خودشون میل کردیم
خدایا شکرت
به خدا گله این بانو
ماهه
مامان نفس طلایی
22 شهریور 91 13:47
سلام تسلیت ...
راستی خواهشا کامنت اولت رو پاک کن چون واقعا حتی یه نگا افتادن بهش هم اشکال داره به نظر من ..
خدا ما رو از خرافات و جهالت اخر الزمانی نجات بده ...



چه هم عقیده!!!
چشم

در انتظار....
24 شهریور 91 1:20
زهره جون من نوشته بودم؟؟؟؟؟ من تولد مامانم را نوشته بودم؟ من توی وبم نوشتم.ولی نه حالاها.نمی دونم چی هشت این... کی نوشتم؟ خصوصی
در انتظار....
24 شهریور 91 1:21
کامنتی که برای تولد نوشته بودم طولانی بود؟ چون دقیقا یک قسمتی از یکی از پستهامه...موندم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل بهشتی می باشد