گل خوشبوی من، یاسگل خوشبوی من، یاس، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره
پیوند آسمونی ماپیوند آسمونی ما، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره
نفس هامون زیر یک سقفنفس هامون زیر یک سقف، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

گل بهشتی

مکالمه با بلبل زبون شیرین

سلام . چند جمله از مکالمه های تلفنی م با آقا حسین رو می ذارم اینجا تا یادگاری بمونن و وقتی بزرگ شد ببینه ماشاءالله چه بلبلی بود توی چهار - پنج سالگیش. چند روز پس از تولد کوثر خانم: خاله:بگو ببینم کوثر خانم رو دیدی؟ خوب بود؟ آقا حسین: آره خاله اینقد خوبه که نگو. _ دوستش داری؟ _ البته که آره! مگه میشه دوستش نداشته باشم؟! _ ولی من که تو رو بیشتر از اون دوست دارم. _ خب تو هنوز اونو ندیدی خاله! _ چرا. عکساشو که دیدم! ولی تو رو بیشتر دوست دارم. _ خب ولی مطمئن باش وقتی خود واقعی شو ببینی از منم بیشتر دوستش داری... مطمئن باش. _ نه . من مطمئنم حتی اگه خود واقعیشم ببینم بازم تو بیشتر دوست دارم. تو اصلا یه چیز دی...
28 آبان 1392

قدم نو رسیده مبارک!

سلام دوستان گلم طاعاتتون قبول و عیدتون مبارک به بعضی از دوستان قول داده بودم با خبرها و عکس های جدید از یاس بیام... ولی اینبار اومدم از یه نی نی جدید خبر بدم... کوثر خانم نازنین که بیست و پنجم ماه مبارک یعنی دوازدهم مرداد قدم به دنیا گذاشت و دل همه مون رو شاد کرد. تولدت مبارک عزیزم بگید هزار ماشاءالله! منکه وقتی موهای بلند و پرپشتشو (ماشاءالله) دیدم خیلی برام جالب بود. جالبه که یه نی نی چند روزه این همه مو داشته باشه،نه؟ آهان راستی نگفتم! کوثر خانم نازنین خواهر زاده ی گل منه. دختر آبجی کوچیکه م که بد از ما ازدواج کرده...حتما حالا به من میگید ای تنبل!!!    راستی بخاطر عوض شدن و...
19 مرداد 1392

از هر دری سخنی...

سلام  فقط اومدم یه چیزایی بنویسم که آپ کرده باشم و نگین چقد تنت بل شده وگرنه مطلب خاصی برای گفتن ندارم (حالا می دونم اگه بشینم به نوشتن تا شب پر چونگی هام تموم نمی شنا!!! باز می گم حرفی ندارم!) اول بذارین از یه خبر خوش بنویسم  البته خبر بدی خدا رو شکر ندارم ولی بذار اول از یکی از بهترین هاش بگم  بیستم بهمن جشن عقد الهه جووووووووووووووون بود. ماشاءالله مث ماه شده بود. الهه جونم بازم از صمیم قلب بهت تبریک می گم و براتون آرزوی خوشبختی و عاقبت بخیری می کنم. انشاءالله زیر نور نگاه اهل بیت علیهم السلام زندگی شیرینتون رو شروع کنین و برای هم همسران آرامشگری باشین. بیست و دوم با همسر جان رفتیم راهپیمایی . خ...
24 بهمن 1391

نه همته، نه قسمته... دعوته!

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا یا امام رئوف   سلام دوستان  برای این دارم نوشتن از سفرمون رو به تاخیر میندازم چون می خوام موقعی بیام بنویسم که واقعا حسش باشه و بتونم حال و هوامو از این سفر و بودن توی حرم مولای رافت و مهربونی رو به خوبی منتقل کنم برای همین تصمیم گرفتم هر موقعی که حسش اومد بیام بنویسم... (حالا هم اگه دیدم وسطش داره می ره ناتموم می ذارمش برای بعد) سفری که با یه شوخی ساده از طرف همکار همسرم کلید خورد و البته برای ما شوخی بود و اون کسی که می خواست بطلبه طلبیده بود وقتی توی صحبتهای یکی از مداح های حرم شنیدم که گفت:" سفر زیارتی نه همته و نه قسمت بلکه دعوته" به یاد خودم افتادم  که نه ق...
16 بهمن 1391

فکر بکر

سلام گفتم که مامان اینا گفتن می خوان طی چند روز آینده به ما سر بزنن... امروز یه فکری کردم و با خودم گفتم بهتره اولین مهمونای خونه مون آقاجون و مادر جون باشن چون هم نزدیک ترن هم بزرگ ترن و هم یه جورایی در اولویتن برای همین پیغام دادم که مادرجون ناهار درست نکنه و... دست به کار شدم یه زرشک پلو با مرغ خوشمزه درست کردم و سفره ی زیبایی چیدم البته با کمک همسر همیشه همراهم. حیف! تو فکر بودم عکسشو بگیرم و لود کنم ولی یادم رفت. مادر جون و آقاجون و برادر شوهرم و یاسی جون که جدیدا خیلی به ما وابسته شده و ترجیح می ده بیشتر این طرف پیش ما باشه. راستی ما یه تصمیم کبری گرفتیم... اینکه یه شب در میون یاسی رو بیاریم این طرف بخ...
8 دی 1391

آشیانه ی ما

سلام دوستای گلم  حالا که توی پست قبلی همه چی رو نوشتم دیگه می تونم راحت تر صحبت کنم آخه قبل از اون هرچی می خواستم بنویسم یه سرش به این قضیه مربوط می شد... چهارتا میان ترم دادم و با اینکه دوماهه که درس خوندنم تقریبا متوقف شده خدا روشکر از همه شون نمره ی کامل رو گرفتم و کار عملی کودکان استثنایی م هم شد 19/5. با بچه های بسیج دانشگاهمون حسابی دوست شدم و اونها هم به من خیلی لطف دارن... دوست دارم وقت بیشتری رو باهاشون بگذرونم ولی شرایط این اجازه رو نمی ده... فقط یکی دو روزی که می رم دانشگاه می رم بهشون سر می زنم و خاطرات زیبای بسیج اهواز برام تداعی میشن و احساس می کنم خیلی چیزها که فراموشم شدن برام یادآوری می شن و حس خوبی...
5 دی 1391

تولدم مبارک

سلام دوستان گلم امروز روز تولدم بود برخلاف خیلی ها که از رسیدن سالگرد تولدشون بخاطر بالا رفتن سنشون ناراحت می شن  من همیشه از اومدن روز تولدم خیلی خوشحال می شم از بچگی اینطور بودم خیلی توی این روز حس خوبی دارم  خصوصا که موقعی که بدنیا اومدم مصادف با میلاد آقا امام حسن عسگری (ع) بوده... گرچه امسال همزمان با شهادت امام زین العابدین شد و به همین خاطر خبری از جشن و کیک و کلاه بوقی نبود ولی خیلی ها بهم تبریک گفتن اول از همه همسرم که همیشه موقع تولدم بهترین خاطرات رو برام رقم میزنه بعد از اون هم از شرکت همراه اول  و باشگاه مشتریان بانک ملت بگیر تا دوست و آشنا و خانواده مامانم، خواهرام ، د...
21 آذر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل بهشتی می باشد