هموطنم تسلیت
این شعر رو انجمن گفتگوی قرآنی به ایمیلم فرستاده، گذاشتم شما هم بخونید
دل آدم کباب میشه واقعا
بنویسید گلوهای شما راه بهشت
بنویسید مرا شهر مرا خشت به خشت
بنویسید زنی مرد که زنبیل نداشت
پسری زیر زمین بود پدر بیل نداشت
بنویسید که با عطر وضو آوردند
نعش دلدار مرا لای پتو آوردند
زلفها گرچه پر از خاک و لبش گرچه کبود
دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود
خوب داند که به این سینه چه ها می گذرد
هرکه از کوچه ی معشوقه ی ما می گذرد
بنویسید غم و خشت و تگرگ آمده بود
از در و پنجره ها ضجه ی مرگ آمده بود....
مثل وقتی که دل چلچله ای می شکند
مرد هم زیر غم زلزله ای می شکند
زیر بار غم شهرم جگرم می سوزد
به خدا بال و پرو بال پرم می سوزد
مثل مرغی شده ام در قفسی از آتش
هر چقدر این و ر و آن ور بپرم می سوزد...
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
امروز روز زیبای قدسه و می دونم الآن ایرانی های غیرتمند و با بصیرت با وجود گرمای شدید تابستون و زبون روزه مثل همیشه در حال آفریدن حماسه هستن و جسد پوسیده ی استکبار و صهیونیسم رو با شعارهای کوبنده ی مرگ بر اسراعیل و مرگ بر آمریکا به رعشه میندازن.
خوشا به سعادتشون و خدا ازشون قبول کنه.
من که سعادت شرکت نداشتم و سر کارم ولی همسرم رفتن و حتما جای من هم چندتا شعار کوبنده دادن...خدا قبول کنه.
انشاءالله برسه روزی که مردم مظلوم فلسطین ازآوارگی در بیان و به حقشون برسن به حق آقا امام زمان(عج).
دوستای گلم که تشریف بردین راهپیمایی دوست دارم از خاطرات امروز و احیانا تصاویری که گرفتین توی وبلاگتون یا قسمت نظرات وبلاگ من هم قرار بدین بلکه من بی توفیق هم حس کنم امروز روز قدس بوده.