گل خوشبوی من، یاسگل خوشبوی من، یاس، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره
پیوند آسمونی ماپیوند آسمونی ما، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره
نفس هامون زیر یک سقفنفس هامون زیر یک سقف، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

گل بهشتی

عید آمد و عید آمد

سلام عیدتون مبارک رفتین نماز عید؟ قبول باشه من که بازم بی توفیقم و سرکارم و نتونستم توی نماز باشکوه عید شرکت کنم  آخه همکارمون مینو رفته شهرشون پیش مامانش و من و نجمه مجبوریم امروز و فردا کشیک بدیم. در عوض صبح که اومدم یه گزیده ی مفاتیح با خودم آوردم و تا همنوز عملها شروع نشده بودن رفتم توی نماز خونه و خودم تنهایی نمازو خوندم.با اینکه تنهایی بود ولی خیلی حالم جا اومد و یه نشاطی پیدا کردم اینجا که انگار نه انگار که عیده از صبح همین طور عمل داریم دوتا سزارین و کلی عمل ارتوپدی حالا باز سزارین ها اورژانس بودن ولی نمیدونم این ارتوپدها چشونه که نه عید میشناسن و نه تاسوعا عاشورا سرشون میشه!!   این عکس...
29 مرداد 1391

هموطنم تسلیت

این شعر رو انجمن گفتگوی قرآنی به ایمیلم فرستاده، گذاشتم شما هم بخونید   دل آدم کباب میشه واقعا    بنو یسید گلوهای شما راه بهشت بنویسید مرا شهر مرا خشت به خشت بنویسید زنی مرد که زنبیل نداشت پسری زیر زمین بود پدر بیل نداشت بنویسید که با عطر وضو آوردند نعش دلدار مرا لای پتو آوردند زلفها گرچه پر از خاک و لبش گرچه کبود دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود خوب داند که به این سینه چه ها می گذرد  هرکه از کوچه ی معشوقه ی ما می گذرد بنویسید غم و خشت و تگرگ آمده بود از در و پنجره ها ضجه ی مرگ آمده بود.... مثل وقتی که دل...
28 مرداد 1391

به حق فاطمهُ الزهرا (س)

امشب شب آخر احیاست  اللهم عجل لولیک الفرج... یادتون نره که من خیلی به دعای شما نیاز دارم و دلگرمم که خدا به پاکی دستهای شما و بی آلایشی دلهاتون نگاه کنه و دعاتون رو در حقم مستجاب کنه و منو به عبودیت مخلَص نزدیک کنه.  من هم با شرمندگی برای همه تون دعا می کنم  بیاید امشب توی اوج سبحانک یا لا اله الا انت و توی اشکهای الغوث الغوث و توی التماس خلصنا من النار و لحظه ی یا رب گفتنمون از خدا بخوایم که ما رو از آتش فراق صاحب العصر (عج) رهایی ببخشه و به گلستان وصال برسونه.  مولا جانم در انتظار تو نشستن اشتباهی است بس بزرگ! در انتظار تو باید با تمام وجود دوید.   هم چاه...
27 مرداد 1391

القدس لنا

سلام دوستای گلم  این چند روزه که نتونستم چیزی بنویسم خیلی وقت نمیکردم بیام بشینم پای کامپیوتر و تمرکز کنم با اینکه میومدم و به وبلاگهای شما سر میزدم ولی خودم خیلی نمیتونستم بنویسم. مهمونی خدا داره تموم میشه و خوش به حال اونایی که تونستن از لحظه لحظه ش بهره ببرن. انشاءالله خدا همه مون رو تا ماه مبارک سل بعد زنده نگه داره تا بتونیم باز هم الغوث الغوث بگیم و برای بخشیده شدن تا صبح احیا بگیریم و از خدا طلب مغفرت کنیم ولی خدا کنه که سال دیگه ماه مبارک و شبهای احیا دیگه نیازی به دعا برای فرج آقا نباشه به حق مقام لیلهُ القدری بانو فاطمه ی زهرا(س). اللهم عجل لولیک الفرج دوستای خوبم حادثه ی زلزله ی آذربایجان شرقی و درگذشت ...
27 مرداد 1391

اینم از عکسها

سلام اول از همه عکس عزیز دلمو میذارم حسین آقا خواهر زاده ی گلم   حسین عزیز خاله آخه تو چقد ناز داری پسر؟!!! در حال بازی با موبایل مامان جون  فدای خواب ناز الکی ت !! اگه گفتین این عکس کیه؟!       اینم عکس حسین آقاست که مامانش دخملش کرده زهرا جان دختر خاله م و حسین آقا خدا زهرا رو بعد از هشت سال به خاله م هدیه داد . خدا حفظش کنه  توی دوران بارداریش هشت دور قرآن رو براش ختم کرد و به دور نهم نرسید چون زهرا خانوم عجله داشت و هشت ماهه به دنیا اومد. حدیث دختر بلبل زبون خاله و ملیکا دختر دایی شیطون و ...
27 مرداد 1391

فعلن فعلنا نمیشه بیای!

سلام فرشته ی کوچولوی من نازنینم امروز بعد از سحری و نماز صبح کلی با بابایی راجع به شما حرف زدیم  بابایی گفتن که فعلا آمادگی برای اومدن شما ندارن و هنوز نمی تونن در خودشون پذیرش ورود شما رو ایجاد کنن  دلایلشون هم کاملا منطقی بود و منو آروم کردن. گرچه من هنوز مشتاق دیدن روی ماهتم و تمام منطق دنیا هم که جمع بشه نمیتونه جلوی مهر مادری منو که خدای بزرگ توی دلم به هدیه گذاشته بگیره ولی دوست دارم بدونی که مهمتر از هر چیزی رضایت باباییه برام و هر چی ایشون بگه همون میشه.   نازنینم به امید روزی که همه چیز برای اومدن قدم های پاکت به این دنیا آماده باشه. ...
21 مرداد 1391

چه زیبا بود احیا در کنار تو...

سلام دوستای گل نی نی وبلاگی خداروشکر احیا هم برگزار شد و امیدوارم که رو سفیدانه از پس برگزاریش برآمده باشیم خدا رو شکر ایای امسال هم خیلی با صفا بود  موقع دعای جوشن کبیر داشتم با خودم این فکر و می کردم که چقدر زیباست که من در یه خانوادهی شهید پرور قرار گرفتم و الان هم دارم توی اتاق شهید غلامرضا در کنار همسرم زندگی می کنم و حالا دارم احیا میگیرم  خدایا شکرت هرسال شب بیست و یکم که میشه و در حال برگزاری مراسم هستیم حضور شهید رو که قاب عکس زیباشون توی سنگر در کنار پرچم قرمز روی دیوار اتاقمونه احساس میکنم و بهشون میگم شهید التماس دعا. شهید عزیز هر سال در کنار عکس زیبات و یاد جاودانت و در کنار خانواده ی با ایمانت...
21 مرداد 1391

خدایا شکرت

سلام دیشب کلی چیز نوشتم و ارسال کردم ولی نمیدونم چرا الان که چک کردم هیچیش نیومده حتی سیو هم نشده !دیشب اینترنتم کمی مشکل داشت احتمالا به همین دلیل مطلبم ارسال نشده. امشب توی خونه مون احیا داریم. چندین ساله که پدر شوهرم اینها شب بیست و یکم مراسماحیا همراه با سحری برگزار می کنن. برای همین این دو سه روز حسابی کار داریم و سرمون شلوغه. انشاءالله مولا علی (ع) قبول کنن و از ما راضی باشن.گرچه من دیروز به خاطر خستگی و کلافه بودن از این همه کار و تنگی وقت برای انجامدادنشون کلی غر زدم ولی قلبا خوشحالم که توی خونه مون احیای شب مبارک قدر برگزار میشه. خدایا شکرت که به من توفیق دادی توی چنین خانواده ای قرار بگیرم که همه چیزش بوی ایمان و م...
19 مرداد 1391

انا لله ...

سلام به همه ی دوستای گلم خصوصا مامان مهربان فاطمه و ابالفضل و نویسنده ی ریحانه النبی که هنوز مطمئن نیستم کدوم دوست نازمه؟ و فک می کنم اسم قبلی وبلاگش ریحانه ی بهشتی بوده چون هرچی خواستم به وبلاگش سر بزنم باز نمیشد و میزد: احتمالا این وبلاگ حذف شده ! این چند روز که موفق نشدم بیام به وبلاگم سر بزنم خونه نبودم اخه رفته بودم برای مراسم ختم خاله ی عزیزم که توی سن جوونی غافلگیرانه بچه هاشو ما رو تنها گذاشت و رفت اونم با زبون روزه! شوک بزرگی بود که به همه ی ما وارد شد و غم بزرگی روی دلمون گذاشت  خدا خودش بزرگه و حواسش به همه چی هست خصوصا به سارا دختر چهار ساله ی خاله ببخشید اگه ناراحتتون کردم خدایا روح خاله م رو شاد کن و ...
17 مرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل بهشتی می باشد